هیرادهیراد، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
هیرساهیرسا، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

هیراد هیرسا پسرای من

زهرا هستم مامان دو تاگل پسر زیبا

تولدت مبارک عشقم هیرادم

سلام زندگی من هیرادم تولدت مبارک پسر زیبا و مهربانم . امروز 26 شهریوره و تو سه ساله که پا به زندگی ما گذاشتی عزیزم مرد کوچکم این روز ها با شیرین زبانی هایت از یادم میبری که چقدر برای بدنیا آمدنت سختی کشیدم اما فقط من و تو بودیم شاهد لحظاتی از تاریخ زندگیمان که فقط به نام من و تو رقم خورده بود و چه شیرین بود لحظه باز شدن چشمانت رو به دنیا با آنکه که با تمام وجودت فریاد میزدی وقتی صدایت کردم لحظه ای ساکت شدی و چشمانت را به من دوختی و تماشایم کردی انگار من و تو از یه جایی خیلی دور تر از آن زمان همدیگرو میشناختیم انگار بودی همه عمرم بودی و من بودم که ندیده بودمت انقدر وجودت و رو حت و احساست برایم آشنا بود که از همان ابتدای تولدت فهمیدم چقدر ر...
26 شهريور 1397

شاعرانگی های من

دوباره زندگي شدم من هر روز با شعرهايم كه تمام احساس ِ من است نوازشتان ميكنم لمستان ميكنم مي بوسمتان موهاي نرمتان را شانه ميكنم صورتتان را ميشويم و به شما شعر ميدهم تا گرسنه ي احساس نباشید و احساستان دم دستتان باشد قايمش نكنید ،عزيزان ِ من و ما هر روز عاشق تر از روز ِ قبل ميشويم به همين راحتي . شما وادارم ميكنید شعرهايم را برايتان شبها قصه بگويم تا بخوابید درون ِ نهاد ِ من . شما وادارم ميكنید تا دوباره به لهجه ي كودكي هايم با شما صحبت كنم . ...
6 شهريور 1397

عشقای مامان

سلام گل پسرای من عشقای مامان این روزا هر روز از روز قبل شیطونتر میشید و حسابی آتیش میسوزونید هیرسا گلی هنوز به زور بابا و مامان میگه اما هیراد گلی شیرین زبونیاش دلمونو برده هر کدوم یه جور و یه اخلاق خاصی دارید همین دنیامونو جالب انگیز کرده تو این مدت هیرسا واکسن 18 ماهگیشو زدو دو تا دندون جدید درآورده و هر چی باهاش تمرین میکنیم تا حرف بزنه فایده ای نداره و علاقه ای نشون نمیده هر چند من اینو به فال نیک میگیریم و به همه گفتم که اگه قرار بود هیرسا هم مثل هیراد زود زبون باز میکرد دیگه شیرین زبونیای هیرادم به چشم نمی اومد که البته درستشم همینه .  عشقای من مدتیه حسابی یاد گرفتید دوتایی با هم بازی می کنید و خونه رو میزارید رو سرتون ...
6 شهريور 1397
1